اینکه فکر میکردم یه مرد میتونه زندگیمو نجات بده رقت انگیزه حیف تموم اون سالها اووف از فیلمها متنفرم چون 99 درصدششون میخان قدرت مردا رو ب رخ بکشونن تو ژانر اکشن بتمن و سوپر من و یه مرد قدرتمند و تو درام دیه وکیل و یه دکتر مرد که همیشه باید از دکتر و وکیلهای زن بهتر باشن مسخره س تنها یه فیلم دیدم که عاشقش شدم سریال مشکلی نیس اگه خوب نباشی قدرت اون دختر دوست داشتم ماهم چون از بچگی سرکوب شدیم مخصوصا دخترهای جامعه ما با مفهوم شاهزاد و شوهر بزرگ شدیم شاید خوراکمون اینجور فیلم طرز فکر و زندگی باشه مسخره س دیگه دوست ندارم آخر شبها به مرد ایده آلم فکر کنم دوست دارم بجاش بخابم و میترسم از اینکه به اینده فکر کنم اینکه خودمو یه وکیل تصور کنم اما بجاش اینو از ته دلم میخام این چندروز داشتم فکر میکردم میترسم از اینکه اینده تنها بمونم چون میدونم دیگه کسی سرپرست من نیست و نخواهد بود مادرم تا 2 سال دیگه بهم فرصت داده ازدواج کنم و پدرم اگه تا الانشم مادرم نبود منو از خونه انداخته بود بیرون نمیخوام بشینم به حرفهای شهین گوش بدم مبنی بر اینکه اونها میزارن ارشدتو بخونی و اینکه اگه ازدواج کنم دستم تو جیب خودم نباشه اوضاع بدتر از اینی که هست میشه چون میدونم یه مرد همیشه یه مرد میمونه مهم نیست اگه عاشقمم باشه فهمیدم که زندگی بهت آسون نمیگیره و هیچکی حرفتو قبول نمیکنه و نمیتونی ازادا باشی وقتی نتونی استقلال مادی داشته باشی تو اون سالهای که واسه کنکور میخوندم دلم میخواست یه چیزی بشم که از این وضعیت در برم و نتونستم با اون دلایل مشخص و حالا فهمیدم که من میترسم و نمخوام همه این دو هست که نمیزراه تغییر واقعی بکنم و فهمیدم اگه بخوام واقعی همه چیو و از اون چیزای که برام بده بتونم بگذرم و اونوقت تونستم باید وابستگسمو به اون گوشی و اون دنیای خیالی تموم کنم اینجوری میتونم بایسد بتونم حتی روزها بدون اینکه سرم تو گوشی باشه زندگ یکنم و عین خیالمم نباشه
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesبهمن 1401دی 1401 آبان 1401 مهر 1401 شهريور 1401 مرداد 1401 تير 1401 خرداد 1401 ارديبهشت 1401 AuthorsxorLinkDump
حمل خرده بار از چین |