اندازه خیلی چسزا قلبم پره از درد از خیلی حرفا که زدم و کسی نفهمید از خیلی دردا که گفتم و هیشکی نفهمید از اینکه متقابلا درک نشدم بدم نمیاد اما از اینکه محوم میشم و مجرم خطاب میشم اذیت میشم یه زمانی خیلی انتظار دوست داشتن داشتم و حتی الانم این انتظاراتو دارم ولی باید کترش کنم چون همین انتظارات هست که عصبیم میکنه وقتی از ادم های که انتظار دارم اون عشق متقابل دریافت نمیکنم اون احترامو اونوقت تو خودم میشکنم وقتی یه ادم از بقیه انتظار داره اونوقت معنی زندگیو تو وجود اون ادما میبینه و نمیفهمه که اون تنهاست میدونی این وسط چی خیلی خوبه اینکه تو هموقتی یاد بگیری انتظار نداشته باشی اونوقت خودت همیشه تمام تلاشتو برای خودت میکنی چون میفهمی ته جاده هیشکی برای تو نمی ایسته
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesبهمن 1401دی 1401 آبان 1401 مهر 1401 شهريور 1401 مرداد 1401 تير 1401 خرداد 1401 ارديبهشت 1401 AuthorsxorLinkDump
حمل خرده بار از چین |